دیروز بعد از اذان مغرب خان دایی و زن دایی حمیده و زن دایی ثریا اومدن خونه مون تا از شما کربلایی گل دیداری تازه کنن
خیلی از دیدنشون خوشحال شدیم حیف که بچه ها نیومده بودن ولی قول دادن دفعه بعد حتما با بچه ها بیان
کلی با زن دایی ها بازی کردی .خصوصا زن دایی ثریا
خان دایی سرما خورده بود ، براش معجون درست کردم خیلی بهتر شد
ما با آژانس و شما با کامیون ، رفتیم خونه ی کربلایی مامان جون
عشق کامیون فدات بشم الهی
از دیروز کلی پرتقال زن دایی ثریا برات پوست کنده شما هم نوش جان کردی
فقط به زن دایی حمیده خدمت میکنی میوه میدی بهشون و میگی بحرما ( بفرما ) بخور بخور خوشمزست
همه جملاتت رو یه بار به ترکی یه بارم به فارسی ادا میکنی پسر باهوشم
تو این عکس داری میگی بحرما (بفرما )
چونکه خان دایی عاشق آبگوشت و آش هست و زیاد با برنج میونه ای نداره به مامان جون گفتم برای نهار آبگوشت خوشمزه اش رو میخوایم
ترشی گوجه فرنگی مامان جون که همه عاشقشیم تو عکس نیفتاده
بعد از دیدار از کربلایی مامان جون گل ، مهمون های عزیزمون برگشتن خونه شون و قول دادن به زودی همگی مهمونمون بشن انشاالله ، اصلا راضی به اینهمه زحمت و خرجشون نبودیم ، خدا برامون این دایی های مهربون رو حفظ کنه الهی آمین
امروز تولد دختر دایی آیدا ( دختر زن دایی ثریا ) که تازه نامزد کرده ، بود و بهش تبریک گفتیم الهی خوشبخت و عاقبت بخیر بشه و صد و بیست سالگی اش رو جشن بگیره
سهند خوشگله زیباترین خلقت خدا ، دل نوشته های ما برای زیباترین معجزه خدا؛ سهندجان دایی ,کربلایی ,ثریا ,مامان ,الهی ,خونه ,دایی ثریا ,بحرما بفرما ,میگی بحرما ,کربلایی مامان ,دایی حمیده ,میگی بحرما بفرما منبع
درباره این سایت